سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روضه برادر

روضه حضرت ابوالفظل العباس علیه السلام

ای امیری که علمدار شه کرب و بلائی

 اسد بیشه صولت پسر شیر خدائی

به نسب پور دلیر علی آن شاه عدو کش

 به لقب ماه بنی هاشم و شمع شهدائی

یک جهان صولت و پنهان شده در بیشه تمکین

یک فلک قدرت و تسلیم به تقدیر و قضائی

من چه خوانم به مدیح تو که خود اصل مدیحی

من چه گویم به ثنای تو که خود عین ثنائی

بی حسین آب ننوشیدی و بیرون شدی از شط

تو یم فضل و محیط ادب و بحر حیائی

صغیر اصفهانی

و اما روز عاشورا :

چون که نوبت بر بنی هاشم رسید

ساخت ساز جنگ عباس رشید

محرم سر و علمدار حسین

در وفا داری علم در نشا تین

در صباحت ثالث خورشید و ماه

روز خصم از بیم او چون شب سیاه

زاد حیدر آتش جان عدو

شیر را بچه همی ماند بدو

در شجاعت یادگار مصطفی

داده بر حکم قضا دست رضا

خواست در جنگ عدو رخصت زشاه

گفت شاهش کای علمدار سپاه

چون علم گردد نگون در کارزار

کار لشگر یابد از وی انفطار

گفت تنگست ای شه خوبان دلم

زندگی باشد از این پس مشکلم

زین قفس برهان من دلگیر را

تا بکی زنجیر باشد شیر را

خود تو دانی ای خدیو مستطاب

بهر امروزم همی پرورد باب

که کنم این جان فدای جان تو

در بلا باشم بلا گردان تو

گفت شه چون نیست زین کارت گزیر

این زپا افتادگان را دست گیر

جنگ و کین بگذار و آبی کن طلب

بهر این افتادگان خشک لب

تشنه کامان را بکن آبی سبیل

الله ای ساقی کوثر را سلیل

عزم جان بازیت لختی دیر کن

 در بیابان تشنه گان راسیر کن

گفت سمعا ای امیر انس و جان

گر چه باشد قطره آبی به جان

گر در آتش بایدم رفتن خوشم

ای شهنشه کز خلیل است آتشم

این بگفت و شاه را بدرود کرد

بر نشست و آنچه شه فرمود کرد

نیر تبریزی

لما جاء الحسین علیه السلام علی راس اخیه العباس علیه السلام راه صریعا فبکی و قال:

 الان انکسرت ظهری و قلت حیلتی

زبان حال امام حسین علیه السلام بر بالین برادر

بخون غلطان چرائی ای علمدار سپاه من

نظر بگشا و بنگر یک زمان بر سوز آه من

زپشت زین چه افتادی شگست از بار غم پشتم

زجا خیز ای که در هر غم بدی پشت و پناه من

به بالینت اگر دیر آمدم اینک مرنج از من

که دورت کوفیان از چهار سو بستند راه من

به چشمم روز روشن تیره شد چون شب زداغ تو

گشا ای نور چشمان دیده بین روز سیاه من

بهر عضوت که آرم دست زان عضوت جدا باشد

کدامین سنگدل کشتت چنین ای بی پناه من

زبهر جرعه آبی سکینه بر در خیمه

ستاده منتظر آن طفل زار بی گناه من

خوشم از آنکه یکشب زندگی بعد توام نبود

اگر نه روز شب میشد زآه صبحگاه من

الا لعنة الله علی القوم الظالمین

و سیعلم الذین ظلموا آل محمد حقهم ای منقلب ینقلبون

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک

اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین علیه السلام و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله

اللهم العنهم جمیعا